دل نوشته..
جیگر طلای من
سمانه
درباره وبلاگ


سلام.من سانازم. نميدونم چقد سمانه رو دوسش دارم.... ولي ميدونم خيـــ...لي دوسش دارم... اين وبلاگوهم فقط وفقط بخاطر اون ساختم مرc از حضورتون.

پيوندها
تبادل لينك هوشمند
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جیگر طلای من و آدرس misss.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 17
بازدید ماه : 129
بازدید کل : 32379
تعداد مطالب : 27
تعداد نظرات : 78
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
sanaz

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
25 / 10 / 1390برچسب:, :: 11:13 :: نويسنده : sanaz

سلام.
ميگن تا وقتي آدم يه چيزو بدست نياورده كلي ذوقش داره و كلي براش مهم و با ارزشه اما بعد كه
بدستش مياره يه مدت كه ميگذره براش عادي ميشه وديگه مث اولا براش مهم نيست...
من پارسال با سمانه دوست شدم و خيليم خدامو بخاطر اين دوستي شكر ميكردم ولي جالبه حالا كه
يك ساله گذشته و ديگه بايد برام عادي شده باشه هنوزم بعضي وقتا كه سمانه رو از دور ميبينم با خودم ميگم واي چرا من دوباره اينجوري شدم...؟!! يه حسي بهم ميگه اونيكه داره ميادو خيلي دوسش دارم كاش ميشد باهاش دوست شم بعد ميخندم ميگم ديوونه مگه باهاش دوست نيستي؟!!
بعد كه مياد جلو و باهاش سلام ميكنم روي خودم نميارم ولي همين كه سرشو برميگردونه دلم شروع
ميكنه به تنگ شدن... نميدونم چيه؟ يه حسه خيلي بديه يني خوبها ولي خيلي اذيتم ميكنه دلم ميخواد از خودم فرار كنم ميگم كاش اصلا نديده بودمش ولي باز به خودم ميگم ديوونه مگه تو هموني نيستي كه كه هرروز لحظه شماري ميكني تا ببينيش؟!!
دلم ميخواد برم باهاش بحرفم اما ميترسم...از اين ميترسم كه شايد الان حوصلمو نداشته باشه يا اصلا
حرف من چه ارزشي ميتونه براش داشته باشه...خلاصه نميرمو بازم دلم ميگيره..
نميخوام ذهن اونم مث من درگير شه مخصوصا امسال كه كنكورم داره
 نميخوام مجبورش كنم،دوس ندارم باهاش حرف بزنم،دوس ندارم كنارش باشم اينا اصلا مهم نيست مهم اون وقتيه كه ميبينم داره ميخنده و خوشحاله من فقط عاشق اينم.. بعدش با تمام وجودم ميگم مرسي خدا.... موفقيت و شاد بودن سمانه آرزوي منه و تو هميشه آرزوي منو برآورده ميكني بقيش اصلا برام مهم نيست
تنها چيزي كه واسه خودم ميخوام اينه كه منو دوست خودش بدونه يه دوست كه هميشه براش وقت
داره و هميشه ميتونه روش حساب كنه فقط همين ديگه هيچي ازش نميخوام
خدايا خودت ميدوني چي ميخوام پس باز مثل هميشه برآورشون كن راستي خدا هواي جيگرطلاي منم
داشته باش...

باي باي



نظرات شما عزیزان:

sara
ساعت9:27---8 بهمن 1390

salam azizam khobi?
omadam addet konam to vebam nashod
nemidonam chera



سلام خوش امدی سارا

آره بلگفا با همه مشکل داره بخاطر همین نشده

خییییلی خوشحالم کردی



رضا
ساعت16:27---2 بهمن 1390
سانازجون سارا باعث آشنایی من باتو شده
اگه باهام دوست نشی .سارابایدجوابمو بده.


رضا
ساعت16:25---2 بهمن 1390
گلم ساراحسوده
امکان نظردادن تووبلاگشواز من گرفته .
امانمی دونه کافی نت که هست .کامنت هاش آنلاینه.
من دوست دارم.


رضا
ساعت16:22---2 بهمن 1390

به عشق تو ووبلاگ سارا دخترک تنهارو
پراسمت کردم ازساراخواسنم من با نوآشنا
کنه گل عزیزم.می دونی تووبلاگ سارا
باوبلاگ توآشناشدعزیزدلم





رضا
ساعت16:11---2 بهمن 1390
سانازجون تو قسمت نظر
سارا برات پیام گذاشتم دوست دارم


رضا
ساعت15:48---2 بهمن 1390
بامن آشنا می شی؟
ایمیل:rasoli90@yahoo.com


رضا
ساعت15:45---2 بهمن 1390

وبلاگ سارارو می دیم آدرس وبلاگتوبرداشتم
در موردخودت وسارا برام پیام بذار
توهمین پست



کیه؟؟!! چیه؟؟!! من نمیفهمم!!!



behrad
ساعت23:33---28 دی 1390

مطلب خوبی بود
بابا برو جلو حرفتو بزن یه روزی میشه که حسرت این فرصتایی که میتونستی باش باشی و کنارش شاد باشی رو بخوری ...
اون موقع است که حالت بد تر میشه بعد میشی این
مطمئن باش این دوستی به ضررش نیس و به درسش ضرر نمیرسونه ... شاید به دردش هم بخوره ....
با آرزو موفقیت ...



واای داداش بهراد تو اینارو از کجا میدونی؟؟ دقیقا همینه که میگی ولی گفتم که میترسم.. حتی اگه یه نقطه هم بخواد مجبور بشه ناراحت میشم نمیخوام مجبورش کنم شاید اون خوشش نیاد من برم پیشش.. نمیدونم بخدا نمیدونم فقط میدونم که دارم دیوونه میشم..



مهرداد
ساعت11:32---28 دی 1390

سلام وب جالبی داری به من هم سر بزن ممنون



مر۲۵+۵.باشه



نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: